شنبه، 26 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Saturday 17 July
....بی تردید چنین افرادی آمده بودند تا در این فضا خود را تطهیر کنند. حالا اما هنوز یک سال از آن واقعه می گذرد و اینان به تسلیت آمده اند … در فردا و فرداهای روشن ایران زمین چه پاسخی خواهند داشت؟
***
سایت کلمه: مراسم یکمین سالگرد شهید محمد کامرانی دیروز بعد از ظهر در مسجد نور تهران برگزار شد. این مراسم میزبان صدها تن از زنان و مردان تهرانی بود که بسیاری از آنان هیچ نسبتی با صاحبان عزا جز اشتراکشان در آرمانی واحد نداشتند؛ آرمانی که از آزادگی می گوید، از کرامت انسان و احترامی که می بایست به رای و نظر مردم گذاشته شود.
صاحبان عزا فقط مادر و خواهران شهید محمد کامرانی نبودند. مادر شهید رامین رمضانی، مادر شهید محسن روح الامینی، همسر شهید علی حسن پور، همسر و خواهر شهید مسعود خسروی، مادر شهید سهراب اعرابی، مادر شهید رامین آقازاده قهرمانی چهارمین کشته شده کهریزک و … از مادران عزاداری را تشکیل می دادند که کنار مادر شهید محمد کامرانی در جایگاه صاحب عزا استوار و صبور نشسته بودند تا گواهی بر مظلومیت شهدای جنبش سبز ایران باشند.
جمعیت آرام می آمدند؛ همان طور که ۲۵ خرداد ۸۸ آرام مسیر خیابان انقلاب و آزادی را طی کردند. گویی اینان نمایندگان همان جمعیت بودند. می آمدند و به هر یک از مادران و همسران شهدای سبز تسلیت می گفتند و می گریستند. آنقدر داغدار بودند که ابتدا تصور می شد از نزدیکان این جمع باشند اما پاسخشان به این سوال منفی بود. می آمدند و می گفتند: «ما را همدرد خود بدانید و بدانید خون فرزندانتان هدر نخواهد رفت». این جملات بیش از هر کلامی میان جمع شنیده می شد و عجب تسلایی بود بر خاطر عزاداران. احساس غرور و سربلندی بود که اوج می گرفت و بر عزم و اراده ها می افزود.
اگر چه اشک امان نمی داد اما هر چه از زمان مراسم می گذشت چهره ها بازتر می شد و شانه ها در تقسیم رنج و درد ناشی از سرکوب جوانان، سبک تر به نظر می رسید… و شهید محمد کامرانی در قاب عکسی زیبا و به یاد ماندنی به این صحنه اعجاب انگیز می نگریست.
محمد کامرانی، ۱۸ ساله، پس از بازداشت در روز ۱۸ تیر به شکنجه گاه کهریزک منتقل و ۵ روز بعد بدن نیمه جان وی را به بازداشتگاه اوین و سپس به بیمارستان می برند. طبق گفته خانواده محمد، وی را در حالیکه تقریبا نیمه جان بوده و آثار شکنجه بر تمام بدنش دیده می شد به تخت بیمارستان بسته بودند تا فرار نکند. بعد از تلاش فراوان خانواده، بالاخره محمد از بیمارستان لقمان مرخص و بلافاصله به بیمارستان مهر منتقل می شود اما با توجه به عدم رسیدگی به جراحات طی روزهای گذشته و ضربات وارد آمده به سر، ۳ ساعت بعد و در تاریخ ۲۵ تیرماه به شهادت می رسد.
در سالن مردانه مسجد نیز صحنه ها مشابه سالن بانوان بود. اما در بزرگواری و صبوری این خانواده همین بس که سالن مردانه شاهد حضور برخی مسئولینی بود که طی یک سال گذشته، معترضان به بی عدالتی و تقلب را گروهی اغتشاشگر خواندند و بر شهادت بهترین فرزندان این آب و خاک سرپوش نهادند. آنان را در این مراسم چه کار؟ مگر محمد کامرانی را یک روز به بهانه اغتشاشگری دستگیر نکردند و چند روزی بعد جسدش را تحویل ندادند؟
بی تردید چنین افرادی آمده بودند تا در این فضا خود را تطهیر کنند. حالا اما هنوز یک سال از آن واقعه می گذرد و اینان به تسلیت آمده اند … در فردا و فرداهای روشن ایران زمین چه پاسخی خواهند داشت؟ و بیش از آن در دادگاه عدل الهی چه توجیهی؟
این چه نظامیست که در آن کشتن مردم رواست؟
شنبه، 26 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Saturday 17 July
شاید در هیچ دوره ای از تاریخ کشور منهای دورانی که در جنگ و ستیز با دشمن خارجی بوده ایم اینچنین ارزش جان آدمی تقلیل نیافته بود.با نگاهی گذرا به پیرامونمان به سادگی می توان دید که خبر کشته شدن افراد به دلایل گوناگون چقدر برایمان عدای گشته است.روزی خبری می رسد که هواپیمایی سقوط کرد و ۱۶۶ تن به یکباره چشم از جهان فرو بستند و روزی دگر خبر می رسد که در تعطیلی چند روزه ۲۱ تن در دریای مازندران به کام مرگ رفتند و روزی دیگر می شنوی که در زاهدان بمبی منفجر شد و بیست و اندی انسان تکه و پاره شدند وفراتر از اینها روزانه تعداد کثیری بر اثر تنها عقاید متنوع خود به دار آویخته می شوند . در سالی که گذشت نیز دهها تن به فجیع ترین وضع ممکن خونشان در پای درخت آزادی ایران سرریز شد.
براستی به چه سادگی جان آدمی این چنین بی ارزش شد.تمامی این کشته ها جدای از هزاران قاتلی است که بصورت خاموش جان ایرانیان را می گیرد.هوای آلوده و گرد و غباری که چندیست جدا از استانهای غربی و جنوبی کشور، تهران را نیز مورد لطف خود قرار داده هزاران بیماری را برایمان به ارمغان آورده است.پارازیت های منتشر شده در شهر خود همچون منبعی است که تشعشعات آن روزانه بصورت خاموش بسیاری را به قتلگاه می کشاند.روزی نیز با برنج های آلوده و وارداتی بیماریهای متنوعی را به میان مردم می آورند .
گویی همه دست در دست هم داده اند تا با تمام توان به کشتار این ملت مشغول شوند .روحیه ناراحت و عصبی مردم خود نشان دهنده عمق این فاجعه است .فاجعه ای، که از آن ملت شاد و سرزنده تن های بیجانی ساخته که تنها زنده هستند و از زندگیشان خبری نیست.اما در پس تمام این رخدادها جنبش زندگی و سبز ملت ایران آمد تا روحی دگر باره بر این کالبد بیمار بدمد و آینده ای روشن را برایمان به تصویر بکشد .جنبشی که از بدنه ملت برخواست و بر جان ملت نشست.جنبشی که آمد تا ایرانمان را آزاد و آباد بگرداند و در این مسیر بی شک همه با هم خواهیم کوشید تا ایران را نه قبرستان که گلستان کنیم.
تعقیب و تهدید معترضان ایرانی در خاک ترکیه
آدينه، 25 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Friday 16 July
رادیو آلمان: از زمان انتخابات مسئلهساز ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد سال گذشته، هزاران ایرانی به ترکیه گریختهاند. به گزارش روزنامهی «تاگس اشپیگل»، بسیاری از این ایرانیان، شکایت دارند که وزارت اطلاعات آنها را تهدید و تعقیب میکند.
شهر کوچک نیغده در مرکز ترکیه، معمولا برای سرویسهای مخفی خارجی اهمیتی ندارد. با این همه، به گزارش روزنامهی آلمانی «تاگس اشپیگل» در ماههای اخیر گهگاه سروکله جاسوسان جمهوری اسلامی در این منطقه آشکار میشود. هدف آنها، تعقیب مخالفانی است که از زمان انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته به این سو، ایران را ترک کردهاند.
تعقیب دانشجویان و روزنامهنگاران
گریختگان از سرکوب در ایران، در خاک ترکیه انتظار انتقال به کشورهای دیگر و آغاز یک زندگی بهدور از خطر را میکشند. تاگس اشپیگل مینویسد که بسیاری از آنها، از شرایط زندگی خود و تهدید جاسوسان جمهوری اسلامی شکوه دارند.
"رجب کورکوت" عضو انجمن همبستگی با پناهجویان و فراریان نیغده گفته است که تنها از زمان انتخابات ریاستجمهوری تا امروز، ۳ تا ۴ هزار ایرانی، به ترکیه وارد شدهاند. انجمن همبستگی، در نیغده به پناهجویان ایرانی کمک میکند.
به گفته کورکوت «بیشتر فراریان دانشجو یا روزنامهنگار هستند. ماموران امنیتی جمهوری اسلامی، این گروه را در ترکیه تعقیب میکنند. حتی برخی از ایرانیان گزارش دادهاند که از سوی جاسوسان ایرانی تهدید شدهاند. یک ایرانی گفته است که پس از مصاحبه با یک خبرنگار خارجی، سه مرد او را غافلگیر کرده، چاقو زیر گردنش گرفته و او را تهدید کردهاند.»
۳ سال انتظار
اغلب ایرانیان، تا پذیرش درخواست پناهندگی خود از سوی کشورهای امن، باید سه سال در ترکیه بمانند. روزنامهی آلمانی تاگس اشپیگل مینویسد که دولت ترکیه تنها این پناهجویان را تحمل میکند، اما کار دیگری برایشان انجام نمیدهد. پناهجویان اجازه کار ندارند و باید هر چند روز یکبار خودشان را به پلیس محلی معرفی کنند. خیلی از آنها فقط برای این که زنده بمانند، به کارهای سیاه پناه میبرند.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است:«ایرانیها به ندرت در ترکیه فعالیت سیاسی دارند. هفته گذشته گروهی از آنها دست به تظاهرات در برابر سفارت ایران در آنکارا زدند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی کشور خودشان شدند. به ادعای مسئولان وزارتخارجه ترکیه، ایران تاکنون ترکیه را برای استرداد فراریان تحت فشار قرار نداده است.»
تعهدات بینالمللی ترکیه
بهرغم این ادعا، تاگس اشپیگل اضافه میکند که مسئولان ترکیه تا به حال بارها کوشیدهاند ایرانیان را به کشورشان باز گردانند. دیوانعالی حقوق بشر در استراسبورگ تا به حال چند بار از ترکیه خواسته است که پناهجویان را به ایران باز نگرداند، زیرا مستردشدگان را فشار شدید و حتی بعضا مجازات مرگ تهدید میکند. ترکیه به عنوان عضو شورای اروپا متعهد به اجرای احکام دیوانعالی حقوق بشر است.
"سینان ارگان" رئیس بنیاد سیاسی ترکسام در آنکارا به خبرنگار تاگس اشپیگل گفته است:«همه تلاش آنکارا و تهران این است که مناسبات نیک خود را با این موضوع به خطر نیاندازند. آنها به این انتقادها خو گرفتهاند.»
مريم قربان زاده يک زن حامله محکوم به سنگسار
پنجشنبه، 24 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Thursday 15 July
به گزارش کميته بين المللي عليه اعدام، در زنداني که سکينه محمدي آشتياني بسر می برد٬ دو زن ديگر محکوم به سنگسار هستند. يکي از آنها مريم قربان زاده است. مريم ۲۵ سال دارد و به اتهام رابطه جنسي خارج از ازدواج به سنگسار محکوم شده است. مريم حامله است و از مردم دنيا انتظار دارد به او کمک کنند.
حکومت زن ستيز اسلامي٬ در سالهاي اخير در نتيجه اعتراضات بين المللي مجبور به لغو احکام سنگسار بر عليه حداقل ۱۳ زن شد و در مواردي آنها را با زدن صد ضربه شلاق آزاد کرده است. يکي از اين زنان کبرا بابايي بود که بعد از لغو حکم سنگسار٬ صد ضربه شلاق به او زدند و سپس او را آزاد کردند و طبق خبري که به کميته بين المللي عليه اعدام رسيده٬ نخاع کبرا بعد از اين ضربات شلاق آسيب ديده و او نميتواند راحت راه برود. فرزندان او ميگويند٬ دردهاي شديد و آثار اين شلاق زدن٬ زندگي مادر آنها را بسيار سخت کرده است.
پناهنده ایرانی؛ دادگاه حقوق بشر اروپا تركيه را محكوم كرد
پنجشنبه، 24 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Thursday 15 July
دادگاه حقوق بشر اروپا، دولت تركيه را به دلیل زندانى كردن يک دانشجوی ايرانى پناهنده در این کشور محكوم كرد
این دادگاه می گوید ترکیه این دانشجوى ايرانى را كه موقعيت پناهندگى داشته، زندانی کرده است.
تركيه قصد استرداد این دانشجوی ايرانی به رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی را داشته است.
هم اکنون شمار زیادی از پناهجویان ایرانی در ترکیه در بلاتکلیفی بسر می برند.
کشورهای اروپايی برای پذیرفتن این پناهجویان که عمدتا طی یکسال گذشته از ایران گریخته اند، زیر فشار قرار دارند.
.............................................................
روخوانی قرآن شرط استخدام
چهارشنبه، 23 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Wednesday 14 July
ايلنا: رئیس مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران با اشاره به اهميت قرآن و توجه به آن گفت: قرآن بخشي از حيات مسلمانان و بخش كانوني زندگي آنهاست و در اين ميان بسياري از مسئولان ديني اوقات مختلفي را براي قرائت قرآن اختصاص ميدهند و اين امر به آراستگي روحي منجر ميشود.
علی لاريجاني در پاسخ به سئوالي درباره مصوبات مجلس درخصوص شرط روخواني قرآن براي استخدام گفت: تصور نميكنم چنين مصوباتي در مجلس صورت گرفته باشد و فكر ميكنم اينگونه مصوبات در حوزه وظايف شورايعالي انقلاب فرهنگي صورت گرفته است.
...........................................................نامگذاری مدلهای جديد مو با نام استانها
سه شنبه، 22 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Tuesday 13 July
جام جم آنلاین: علي عابدي، دبير جشنواره حجاب و عفاف گفت: قصد داريم نام مدلهاي مو را از فرهنگ اصيل ايراني يا نام استانها و شهرها انتخاب كنيم، مثلا نام يك مدل را اميد بگذاريم يا مثلا مدل مويي به نام مدل موي شيرازي باشد.عابدي افزود: ما در حدود 5 هزار نسخه ژورنال مدل موي ايراني و مورد تاييد وزارت ارشاد منتشر كردهايم و آن را در اختيار آرايشگران قرار دادهايم تا از اين به بعد از اين مدلهاي مو نيز براي مشتريان خود استفاده كنند
...........................................................
شهر دوسلدورف آلمان ۵۰ پناهجوی ایرانی را میپذیرد
سه شنبه، 22 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Tuesday 13 July
رادیو آلمان: شورای شهر دوسلدورف آلمان با تقاضای احزاب سوسیالدمکرات و سبزهای این کشور مبنی بر پذیرش ۵۰ پناهجوی ایرانی موافقت کرد. این پناهجویان در چارچوب برنامهی کمکرسانی سازمان ملل به آوارگان پذیرفته میشوند. در حال حاضر ۴ هزار پناهجوی ایرانی در ترکیه زندگی میکنند و در انتظار مهاجرت به کشورهای دیگر هستند. این افراد در پی برخورد با معترضان از ایران گریخته و در انتظار مهاجرت به کشورهای دیگر هستند. حزب سبزهای آلمان خواستار پذیرش بیشتر پناهجویان ایرانی در آلمان شده است.............................................................
نگرانی آلمان از سرکوب اقلیتهای مذهبی در ایران
دوشنبه، 21 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Monday 12 July
به گزارش دویچه وله، دولت آلمان و همه فراکسیونهای پارلمان این کشور از تعقیب و آزار اقلیتهای مذهبی از جمله بهائیان در ایران ابراز نگرانی کردند.
بنابراین گزارش، در نشستی که در پارلمان آلمان برای گفتگو در باره نقض آزادی مذهب در جهان برگزار شد، نمایندگان اپوزیسیون از فشاری که بر اقلیت بهاییان در ایران وارد میشود، سخن گفتند.
جامعه بهائیان ایران به عنوان بزرگترین اقلیت مذهبی از هنگام شکلگیری جمهوری اسلامی در ۳۱ سال پیش، در معرض انواع آزار و اذیت هستند.
در این مدت دهها تن از بهائیان ایران اعدام شدهاند و از بسیاری از آنها از حقوق اجتماعی از جمله کار در ادارات و تحصیل در دانشگاهها محروم هستند.
.............................................................
استفتا در باره شوخی کارمندان زن و مرد
دوشنبه، 21 تیر ماه 1389 برابر با 2010 Monday 12 July
خبرگزاری حکومتی برنا: قسمت اعظمی از کارکنان و کارمندان شرکتها و دولتها و همچنین سازمانها را زنان تشکیل میدهند. همچنین ارتباط میان زن و مرد نامحرم در محل کار یکی دیگر از شرایطی است که امروزه در محل کار به وجود آمده و گاه موجب شوخی بین آنان میشود.
فتوای مقام معظم رهبری را درباره شوخی زن و مرد نامحرم در محل کار جویا شدیم:
سوال: شوخى کردن بين زن و مرد نامحرم در محل کار بدون صداى خنده چه حکمى دارد؟
............................................................
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر