۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

در باره عیسی مسیح خدای من


همه‌ چيز به‌ واسطه‌ او آفريده‌ شد

در ابتدا كلمه‌ بود و كلمه‌ نزد خدا بود و كلمه‌ خدا بود. 2 همان‌ در ابتدا نزد خدا بود. 3 همه‌ چيز به‌ واسطه‌ او آفريده‌ شد و به‌ غير از او چيزي‌ از موجودات‌ وجود نيافت‌. 4 در او حيات‌ بود و حيات‌ نور انسان‌ بود. 5 و نور در تاريكي‌ مي‌درخشد و تاريكي‌ آن‌ را درنيافت‌.
من یک مسیحی هستم ... با عشق عیسی مسیح می نویسم و به یادش... او محبت است و راستی و تنها راه نجات... من عاشق او هستم ... ای خداوندی که در آسمانی نام مقدس تو گرامی باد ملکوت تو برقرار گردد .خواست تو آنچنان که در آسمان مورد اجراست بر زمین اجرا گردد .نان روزانه ما را امروز نیز به ما ارزانی دار .خطاهای ما را بیامرز چنانکه ما نیز آنان را که به ما بدی کرده اند می بخشیم .ما را از وسوسه ها دور نگاه دار و از شیطان حفظ فرما ! زیرا ملکوت و قدرت و جلال تا ابد از آن توست
آمین !

.....................................................

کي و کجا دعا کنيم؟

گاهي ما ايمانداران خداوند را محدود ميکنيم به زمان و مکان مشخصي، و دعاي ما امکان پذير نمي باشد مگر در زمان و مکان معيني. بعضي از ما سحرگاهان هنگامي که خداوند هنوز خورشيدش را بر ما نتابانده است دعا ميکنيم. بعضي ديگر شبانگاهان دير هنگام، زماني که روز به اتمام رسيده است و سکوت شب فرا رسيده است. بعضي در اتاق کوچکمان و بعضي در پشت بام خانه، بعضي در کليسا و بعضي ديگر در رخت خوابمان. گاهي چنان با اين زمان و مکان معين انس ميگيريم که دعا کردن در شرايطي ديگر برايمان غيرممکن ميشود. گاهي چنان در دعا کردن درپشت بام خانه عادت ميکنيم که انگار خداوند همانجاست و نه جاي ديگر. پيش ميايد از ما در مواقعي ديگر درخواست دعا ميشود، اما زبان ما دريغ از يک کلمه سکوت ميکند. آيا اين دل خدا را به درد نمي آورد؟ آيا اين همان محدود کردن خداوند نمي باشد؟ مگر نه اينکه خداي ما در همه جا حاضر است. مگر نه اينکه او در اتاق ما، در خيابان، در سراسر دنيا و در تمامي کهکشانها حضور دارد. مگر نه اينکه او ازلي و ابديست. پس چرا او را در اتاق کوچکمان و در سکوت شب محدود ميکنيم؟ مگر نه اينکه زندگي ما ايمانداران ميبايست پيوسته در دعا باشد. مگر نه اينکه ما بايد در دعا زندگي کنيم. پس بياييد او را در همه جا و مکاني، و در هر ساعت و زماني بستائيم و پيوسته با او در رابطه باشيم. آيا دعا کردن صرفأ همين است که کسي از ما درخواست بکند و ما برايش شفاعت کنيم؟ وقتي در حال عبور از خياباني هستيم و مفلسي را ميبنيم که در گوشه اي نشسته و دست تکدي به سوي مردم دراز کرده، آيا نبايد همان لحظه در دل برايش طلب برکت بکنيم؟ و يا وقتي فردي را نشسته بر صندلي چرخدار ميبينيم نبايد همان لحظه برايش شفاعت کنيم؟ و يا وقتي کودکي را ميبنيم نبايد برايش طالب برکت آسماني باشيم؟ آيا بايد تمامي ان فرصتها را نگاه داشته تا شب فرا رسد و به پشت بام خانه رفته و دعا کنيم؟

بيائيد از هر فرصتي براي صحبت کردن با خدا استفاده کنيم. بيائيد رابطه خود را با خدايمان صميمي تر و دوستانه تر کنيم. خداوند ميگويد که نزديکترين دوست ما است. پس چرا ما خود اين رابطه شيرين و دوستانه را تبديل به رابطه خشک ارباب و رعيتي کنيم؟ او رابطه خود با ما را به رابطه زن و شوهري تشبيه کرده است. آيا ما فقط شبها با همسرمان صحبت ميکنيم؟ آيا براي صحبت کردن با همسرمان به انتظار زمان و مکان معيني مينشينيم؟ خير! ما در طي روز همواره با همسرمان در ارتباط هستيم. در خانه، در هنگام فراهم کردن ملزومات زندگي و حتي در محل کارمان بارها با همسرمان تماس ميگيريم تا صداي او را بشنويم. پس چقدر بيشتر داماد آسماني ما مشتاق شنيدن صداي ما در طي روز ميباشد. او خود را پدر آسماني ما معرفي ميکند. آيا ما با پدر زميني خود در زمان و مکان خاصي صحبت ميکنيم. مگر نه اينکه وقتي به مشکلي برميخوريم فورأ به ياد پدرمان مي افتيم و او از او طلب کمک ميکنيم؟ پس همانگونه که براي درخواست کمک از پدر زميني منتظر زمانن و مکان مشخص نمي شويم و وقت و بي وقت ازاو طلب کمک ميکنيم بايد با پدر آسماني نيز داراي چنين رابطه اي باشيم.

خداوند از ما ميخواهد که با او صادق باشيم و در سختي، غم و عصبانيت و يا در آسايش، خوشي و شادي با او در رابطه باشيم. او ما را در هر لحظه ميخواهد، پس ما نيز بايد هر لحظه با او در ارتباط باشيم. دعاي مسيحيان زمان و مکان مشخصي وجود ندارد. حالت و شکل معيني نيز ندارد. نشسته، ايستاده، خوابيده يا خميده خداوند صداي ما را ميشنود. پس بيائيد با چنين خدايي که بي قيد و شرط و بدون تعيين زمان و مکان ما را ميخواهد و صداي دل ما را حتي نگفته ميشنود پيوسته در دعا باشيم. و همانگونه که خودش خواسته، مثال يک دوست با او به زبان ساده خود سخن گوييم.


جلال بر چنين خدايي تا ابد الاباد.

.........................................................................

افزايش فرار مسيحيان از ايران

به گفته يكي از كشيشان پروتستان ايراني، طي حدود هشت ماه اخير هر هفته يك مسيحي در ايران دستگير شده است. طي روزهاي گذشته نيز خبر دستگيري دو مسيحي منتشر شده كه يكي از آنان از رهبران "كليساي ايران" است.

يكي از كشيشان فعال استان تهران، كشيش بهنام ايراني، در روز چهارشنبه ۲۵ فروردين ماه دستگير شده است. بهنام ايراني از رهبران "كليساي ايران"، يكي از مهمترين شاخه‌هاي كليساي پروتستان در ايران، است. به گزارش "شبكه خبر مسيحيان فارسي‌زبان"، نيروهاي لباس شخصي جمهوري اسلامي وي را هنگامي دستگير كرده‌اند كه با ده نفر از جوانان مسيحي ساكن كرج جلسه‌اي عبادي در كليسايي خانگي داشته است. طبق همين گزارش، ماموران اطلاعاتي كه مسلح به سلاح گرم بوده‌اند، همراه با تهديد حاضران در جلسه كشيش بهنام ايراني را كتك زده‌‌اند و سپس او را به جايي نامعلوم انتقال داده‌اند.



"شبكه خبر مسيحيان فارسي‌زبان" مي‌نويسد كه ماموران اطلاعاتي از جوانان حاضر در جلسه در همان مكان بازجويي كرده‌اند و از تمامي افراد خواسته‌اند به پرسشهايي درباره مسيحي شدن خود و اينكه چه كسي آنان را تعميد داده است پاسخ دهند. همچنين حاضران را تهديد كرده و از آنان خواسته‌اند طي روزهاي آينده به اداره اطلاعات كرج مراجعه كنند.



طبق گزارش ياد شده، ماموران امنيتي همچنين به منزل مسكوني بهنام ايراني در كرج رفته و در حالي كه كسي در منزل نبوده، اقدام به شكستن در و قفل خانه و تفتيش و بازرسي و تخريب برخي لوازم آن كرده و بعضي لوازم شخصي كشيش را با خود برده‌اند. خانواده ايراني با وجود مراجعه مكرر به اداره اطلاعات كرج، نتوانسته‌خبري در مورد محل حبس و اتهام اين كشيش مسيحي بدست آورد.



بهنام ايراني در سال ۱۳۸۴ نيز بخاطر فعاليت خود به عنوان كشيش مسيحي از سوي ماموران امنيتي دستگيرشد و به مدت يك ماه در بازداشت به سر برد و سپس با ۵ سال حكم تعزيري از سوي دادگاه انقلاب از زندان آزاد شد. اين در حالي است كه به گفته كشيش فيروز خانجاني، از كشيشان "كليساي ايران" در تركيه، "كليساي ايران" به شكل زيرزميني كار نكرده و مثل ساير كليساها گزارش فعاليت‌ها و فهرست اعضايش را به دولت مي‌داده است و بنابراين بهنام ايراني به عنوان عضو شوراي مركزي "كليساي ايران" فردي شناخته شده بوده كه حتي در جلسات متعدد با دولت براي عرضه گزارش فعاليت‌هاي كليساي خود شركت داشته است.

........................................................................

دستگيري يك مسيحي ايراني در هفته

فيروز خانجاني در مصاحبه با دويچه وله در مورد فشار بر مسيحيان در ايران گفت كه اين فشارها همواره در دوره جمهوري اسلامي وجود داشته،‌اما پس از انتخابات رياست جمهوري سال گذشته تشديد شده است. وي گفت: «مسيحيان ايراني به شكل خاصي زير فشار هستند. البته تا آنجا كه دوستان اطلاع دادند، قرار بود بعد از انتخابات احمدي‌نژاد يك سري از فشارها شروع شود كه بخاطر وضعيت ايران به تاخير افتاد. ولي در نهايت تصميم گرفتند كه بهترين وقت براي فشار آوردن روي مسيحيان الان است، چون بيشتر توجه افراد به سمت ناآرامي‌هاي ايران است. يعني فكر مي كنند در اين وضعيت سركوب مسيحيان به شكلي از انظار مخفي مي‌شود. مي‌شود گفت كه الان هر هفته ما خبر دستگيري يك مسيحي را داريم.»



و لزوما همه اخبار مربوط به دستگيري مسيحيان آشكار نمي‌شود، همه اخبار مربوط به فزوني يافتن تهديدها و حمله به كليساهاي خانگي نيز. تهديدهاي روزافزون موجب فرار شمار زيادي از ايرانياني از خاك وطنشان شده كه به مسيحيت گرويده‌اند و هم اكنون به عنوان پناهجو در كشورهايي چون تركيه،‌پاكستان، ارمنستان، هند و قبرس به سر مي‌برند.


كشيش فيروز خانجاني ضمن اشاره به دستگيري يكي ديگر از مسيحيان به نام امين پيشكار در رشت و نيز در حبس بودن كشيش يوسف ندرخاني، ناظر كليساي گيلان، از هشت ماه پيش تاكنون، معتقد است كه وضعيت همه مسيحيان در ايران بسيار بدتر از آن است كه معمولا تصور مي‌شود. وي اشاره مي كند به اينكه مسيحيان را از حقوق اجتماعي و سياسي‌شان محروم كرده‌اند و اين وضع اخيرا شدت پيدا كرده است: «در گذشته مسيحيان از بسياري از حقوق و فعاليت‌هاي اجتماعي محروم بودند. اجازه ورود به خيلي از بازارها را نداشتند. ولي الان مي‌شود گفت كه هر هفته و هر روز مورد تهديد قرار مي‌گيرند. ابتدايي‌ترين مسئله كه در حقوق بشر هم آمده اين است كه هر كس حق دارد، دين خود را آزادانه ابراز كند. اما ما مي ‌بينيم كه در ايران اين حق ناديده گرفته مي‌شود.»

حكومت ايران اقليت‌ناپذير است»

فيروز خانجاني مي‌گويد كه پروتستانهاي ايران زير فشار حكومت هستند، اما تنها آنها نيستند كه با تهديد مواجه‌اند: «دولت ايران سعي مي كند به هر شكل شده، اقليت‌ها را سركوب كند. الان مثلا سركوب كليساي پروتستان را شروع كرده، كه حق خود مي‌داند عقايد خود را ابراز كند، ولي ما خبر داريم كه كليساهاي مسيحيان ارمني و آشوري هم فشار زيادي را تحمل مي كنند، كه ممكن است بخاطر فشارهاي نمايندگان‌شان حاضر نباشند صحبت كنند و كمي محافظه‌كارترند. مثلا در شهر رشت كليساي ارتدوكس كه در نقشه‌هاي قديمي وجود دارد، ويران شده است. در شهرهاي ديگر ايران هم اين اتفاق دارد رخ مي‌دهد.»

فعالان حقوق بشر در گزارشهاي خود بارها نشان داده‌اند كه همه اقليت‌هاي ديني غيرشيعه اثني عشري در ايران مورد تبعيض و تهديد واقع مي‌شوند.


گردآوری شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان
و كمیته مسیحیان در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
حكومت جمهوری اسلامی با شدت هر چه تمامتر در سال گذشته میلادی، از طریق دستگیری مسیحیان بشارتی و فشار بر كلیساهای انجیلی، اقدام به محدود كردن بیش از پیش مسیحیان نموده است .
سال گذشته در دی ماه ۱۳۸۷ پس از پایان سال میلادی و همزمان با آغاز سال نو مسیحی ۲۰۰۹، در گزارشات منتشر شده داشتیم كه "كارل مولر" از سازمان مسیحی open doors (درهای باز ) گفته بود : بر اساس شواهد موجود پیش بینی ما این است كه در سال ۲۰۰۹ میلادی مسیحیان جهان بیش از هر زمان دیگری به اسم خدایان و فلسفه های دروغین مورد جفا قرار میگیرند . او اضافه كرده بود كه ما نبی نیستیم كه بتوانیم آینده را پیشگوئی كنیم ، اما حس میكنیم كه جفا و خشونت بر مسیحیان ، خصوصا در بخشهائی از دنیا مثل خاورمیانه در حال افزایش است .
همچنین در گزارش سالانه سازمان "درهای باز" كه برای معرفی بدترین حكومت های جفا كننده بر مسیحیان جهان كه هرساله منتشر میشود ، سال ۲۰۰۹ حكومت جمهوری اسلامی با یك مرتبه ترفیع از نظر افزایش فشار بر مسیحیان ، در مكان دوم پس از حكومت كمونیستی كره شمالی قرار گرفت و برای اولین بار از این نظر از كشور پادشاهی عربستان سعودی جلو افتاد .
بررسی خلاصه ای از تهاجمات صورت گرفته علیه مسیحیان ایران در سال ۲۰۰۹ فقط نشان دهنده بخش آشكار و رسمی فشارهای وارده بر آنان در سال گذشته میباشد . واقعیت در داخل كشور بسیار بدتر از آن است و با توجه به آن سازمانهای بین المللی مدافع حقوق مسیحیان حكومت فعلی ایران را یكی از بدترین سركوبگران مسیحیان در سراسر جهان دانسته اند . آنچه كه در فهرست سالانه جفا بر مسیحیان می آید فقط شامل اقداماتی میشود كه از سوی دستگاه قضائی یا تشكیلات امنیتی جمهوری اسلامی صورت گرفته است و رسانه ای شده . بخش عمده ای از جفاهای اعمال شده بر مسیحیان شامل فشارهای سیستماتیك نظیر تبعیض ، تهدید و تحقیر است كه از سوی سیستم حاكم به شكل زیركانه و نه چندان آشكار علیه آنان اعمال میشود . از طرفی بسیاری از موارد بازداشت و دستگیری و محدود كردن ها به علت وحشت و ترس اشخاص از تهدیدهای دستگاههای قضائی و امنیتی كه آنها را از لب گشودن درباره آنچه بر ایشان رفته برحذر میكنند ، هرگز رسانه ای نمیشوند .
نگاه به فهرست جفاهای صورت گرفته در سال گذشته به ما نشان میدهد كه خوشبختانه خبری از هیچگونه كشتار یا اعدام یا زندانهای طویل المدت در مورد مسیحیان كشور طی مدت مذكور نبوده است. دادگاهها به صورت رسمی در مورد ۳ پرونده با موضوع ایمان مسیحی شهروندان احكام یا دستوراتی صادر كردند . اما در واقعیت روی دیگر سكه ، حكومت جمهوری اسلامی طی سال گذشته میلادی از طریق دستگیری مسیحیان بشارتی و فشار بر روی كلیساهای انجیلی ، اقدام به محدود كردن بیش از پیش مسیحیان نموده است .
تعداد بسیاری از مسیحیان بشارتی ایران در حال حاضر نوكیشان مسیحی هستند كه اسلام را ترك گفته به مسیحیت گرویده اند . با دقت در لیست جفا های سال گذشته در می یابیم كه این گروه درحال حاضر هدف اصلی حملات نیروهای امنیتی و انتظامی حكومت اسلامی میباشند . علت را میتوان در رشد و گستردگی دامنه آنها در جامعه دانست كه سردمداران و برنامه نویسان حكومت را انگشت به دهان كرده است . درحالیكه در آستانه انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی ) با جمعیت ۳۵ میلیون نفری فقط صحبت از حداكثر ۵۰۰ نفر مسیحی فارسی زبان بود اكنون پس از سی سال در كشور ۷۰ میلیونی صحبت از صدها هزار مسیحی تغییر دین داده از اسلام میباشد كه در بدبینانه ترین حالت اگر فقط آنها را صد هزار نفر در نظر بگیریم رشدی نه صد درصد بلكه ۱۰۰ برابر را نشان میدهد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر