عفو بین الملل خواهان اعلام شمار افغان های محکوم به اعدام در ایران شد و از رژیم ایران خواست اعدام اتباع افغانستان را در ایران متوقف کند.
العربیه: سازمان عفو بین الملل که یک گروه مدافع حقوق بشر است با توجه به اعدام 45 تبعه افغان در ایران، این کشور را ملزم دانست شمار اتباع محکوم به مرگ را مشخص کند.
این سازمان شامگاه جمعه 7-5-2010 با اشاره به اخبار منتشر شده در این زمینه مقامات ایرانی را متهم به پنهان کاری در خصوص شمار اعدامی ها کرد و از آنها خواست که بگویند چه تعداد افغان محکوم به اعدام در زندان هایشان هستند.
سازمان عفو بین الملل در ادامه افزود، احتمالا بیش از 4000 تبعه کشور افغانستان در زندان های ایران نگهداری می شوند که از این ممکن است 3000 نفر از آنها به مجازات مرگ محکوم شده باشند.
حسیبه حاج ساحرویی معاون مدیر عفو بین الملل در خاورمیانه و شمال افریقا در این باره گفت وجود این تعداد زندانی کاملا نگران کننده است به همین دلیل ایران باید بی درنگ این اعدام ها را متوقف کند و اعلام کند تاکنون چند افغانی را اعدام کرده است.
عفو بین الملل همچنین افزود درحال حاضر تقریبا یک میلیون آواره افغانی در ایران به سر می برند که همه این افراد به دنبال بیش از سه دهه جنگ در افغانستان از کشور خود گریخته اند.
........................................................................
محکومیت 24 نفر از دراویش گنابادی به زندان و شلاق
شنبه، 18 اردیبهشت ماه 1389 برابر با 2010 Saturday 08 May
خبرگزاری هرانا - 24 تن از دراویش و پیروان سلسله نعمت اللهی گنابادی به اتهام "اخلال در نظم عمومی از طریق تجمع غیرقانونی"، به تحمل حبس، شلاق و تبعید به مناطق محروم محکوم شدند.
به گزارش سایت مجذوبان نور، براساس رأی شعبه 101 دادگاه جزایی شهرستان گناباد ، 24 نفر از دراویش به نام های عبدالرضا کاشانی، علیرضا عباسی، نظر علی مروی، محمد مروی شهری، شکرالله حسینی بیدختی، علی کاشانی، محمد کاشانی، سعید کاشانی، امیر روشن مجاور صوفی، علی محمد امانیان، روح الله صفری، احسان امانیان، علی عباسی بیدختی، ابراهیم عباس زاده، محمد علی جعفری، حسین مهدوی، حسین عباس زاده بیدختی، رحمت حسینی، رامین سلطانخواه، رضا کاخکی، بهروز مجاور صوفی، علی میر، ظفر علی مقیمی و حسن بلوچی بیدختی، به زندان، شلاق و تبعید محکوم شدند.
بر اساس این گزارش، 14 تن از دراویش به تحمل سه ماه و یک روز حبس تعلیقی ( به مدت سه سال ) و بیست و پنج ضربه شلاق تعزیری محکوم شده و 10 تن دیگر به نام های عبد الرضا کاشانی، علیرضا عباسی، نظر علی مروی شهری، محمد مروی شهری، شکرالله حسینی، علی کاشانی فر، محمد کاشانی، احسان امانیان، رامین سلطانخواه و ظفر علی مقیمی نیز با این بهانه که درتجمع دراویش در تیرماه سال گذشته ، نقش رهبر را ایفا و نسبت به تحریک سایر متهمین اقدام نموده اند به تحمل پنج ماه حبس تعزیری و پنجاه ضربه شلاق و اقامت اجباری به مدت یکسال در مناطق محروم، محکوم شدند.
در بخشی از این دادنامه آمده است : " تجمع چند صد نفری در جلو مکان و ادارات دولتی (زندان و دادگستری) قطعاً موجب اخلال در نظم و عبور و مرور می گردد و هر گونه تجمع و راهپیمائی بدون اخذ اجازه از مراجع ذیربط غیر قانونی تلقی می گردد " این مطالب در حالی در رأی دادگاه ذکر شده که برابر اصل 27 قانون اساسی ایران، تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز از جمله حقوق شهروندان کشور است و نیازمند هیچگونه مجوزی نبوده و دولت موظف به تأمین امنیت این تجمعات می باشد .
گفتنی است در 28 تيرماه 88 يكي از دراويش گنابادی مرحوم شد كه پيكر ايشان علي رغم تهديد و فشار مأمورين امنيتي در آرامگاه خصوصي وي در مزار سلطاني بيدخت دفن گردید. متعاقب اين اقدام، همسر و دو فرزند و يكي از بستگان آن مرحوم و متصدي مزار سلطاني به دستور دادستان بازداشت شدند که اين اقدام، اعتراضات گسترده بازماندگان وي و دراويش را درپی داشت و با حضور در مقابل دادستاني ، خواستار آزادي فوري بازداشتيها شدند. متأسفانه اين اجتماع قانوني دراويش با برخورد گارد پليس و پرتاب گاز اشك آور به خشونت کشیده شد و عده ای مورد ضرب و شتم قرار گرفته و جمعی دستگير شدند.
..........................................................................
شش تن دیگر امروز در ایران اعدام شدند
شنبه، 18 اردیبهشت ماه 1389 برابر با 2010 Saturday 08 May
به گزارش رسانه های حکومتی، رژیم اسلامی امروز شش تن دیگر را در زندان قزلحصار کرج بدار آویخت.
نام اعدام شدگان، ارسلان اسدي فرزند امان ا.. ، محمدعلي فخري فرزند محمد حسين، عباس گراوند فرزند يوسف بيك، رحمان بياباني فرزند ولي، پرويز تقيزاده فرزند سليمان و سعيد ميكائيلي فرزند رشيد، اعلام شده است.
دادسراي عمومي و انقلاب تهران اتهام این افراد را قاچاق مواد مخدر اعلام کرده است.
سفراى کشورهاى اروپايى، خواستار توقف اعدام در ايران شدند
يک منبع خبرى رژيم فاش ساخت سفيران شمارى از کشورهاى اروپايى در جلسه کميسيون امنيت و سياست خارجى مجلس شورای اسلامی، نقض حقوق بشر در ایران را به شدت مورد حمله قرار داده و خواستار توقف اعدام و شکنجه شدند.
شبکه خبر رژيم، ۱۶ ارديبهشت، با اشاره به اينکه سفيران برخى کشورهاى اروپايى از جمله فرانسه و انگلستان به درخواست کميسيون امنيت و سياست خارجى مجلس در اجلاس آن شرکت کرده بودند، نوشت: سفراى کشورهاى انگليس و فرانسه با تکرار ادعاهاى مقامات ارشد کشورهايشان، به طرح انتقاداتى تند پيرامون حقوقبشر، اعدام، زندان و مطبوعات پرداختند و در جايگاه طلبکار نشستند.
به نوشته اين منبع خبرى رژيم، اسماعيل کوثرى عضو کميسيون امنيت و سياست خارجى مجلس شورای اسلامی با اذعان به موضع تند سفيران فرانسه و انگلستان در مورد نقض حقوقبشر در ايران، مدعى شد: به آنها گفتيم اگر شما خيلى نگران وضعيت حقوقبشر هستيد، اول به سراغ غزه برويد.
خاطر نشان مىشود، جواد لاريجانى مشاور قوه قضاييه رژیم روز دوشنبه گذشته با ابراز نگرانى از بحرانهاى جمهوری اسلامی در عرصه بين المللى گفت : نقض حقوق بشر چالش سختى است که از چالش اتمى قوى تر است.
..............................................................................
این مراسم قرار است دوشنبه 20 اردیبهشت ماه ساعت 13:30 در سالن آمفی تئاتر شهید بهرامی دانشگاه علم و صنعت برگزار شود. دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت از دانشجویان تقاضا خواسته اند از ساعات قبل در سالن حضور به هم برسانند.
لازم به ذکر است سردار قاسمی در سال گذشته در مراسمی با عنوان "شکست پنجۀ عقاب" در روز چهارشنبه 12 آبان در دانشگاه علم و صنعت حاضر شده و وقتی با حضور پرشمار دانشجویان سبز و اعتراض های گستردۀ آن ها مواجه شد به توهین به شهید کیانوش آسا (شهید سبز جنبش دانشگاه علم و صنعت) و دانشجویان سبز این دانشگاه پرداخته و گقته بود: این ها اینجا شعار می دهند كه شهید فلانی راهت ادامه دارد اما همزمان می رقصند، آیا شهیدتان رقاص بوده است؟ / باید در مقابل این موج ها كه همانند یك بادكنك هستند خویشتنداری كرده و آن ها را كنترل كنیم؛ همین الان شما دیدید كه باد این ها خالی شد / این ها اصلاً در این قدّ و قواره نیستند كه بخواهیم با آن ها برخورد كنیم.
دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت در آن روز بعد از بیان این اهانت ها از سوی سردار قاسمی و فیلم برداری و عکس برداری بسیجی ها و حراست از دانشجویان سبز در حالی که جوّ برنامه به سمت خشونت کشیده می شد، سالن را ترک کرده و تظاهراتی در اعتراض به این مراسم در دانشگاه برپا کرده بودند. بعد از این اعتراضات حراست دانشگاه اقدام به تهدید بسیاری از دانشجویان، ضبط کارت های دانشجوی شان و تماس با منزل آن ها برای ارعاب دانشجویان و خانواده شان پرداخت و گوشی های موبایل تعدادی از دانشجویان را از آن ها گرفته بود
............................................................................
بی خبری مطلق از وضعیت یک زندانی بهايی
برگرفته از سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر
خانوادهی فواد خانجانی زندانی بهایی، که روز ۷ اردیبهشتماه در پی احضار به وزارت اطلاعات بازاشت شده بود، همچنان در بیخبری مطلق از وضعیت وی به سر میبرند.
به نظر میرسد بازداشت اعضای خانوادهی خانجانی به دلیل افزایش فشار بر جمالالدین خانجانی، یکی از ۷ مدیر پیشین جامعه بهایی در ایران باشد. وی نوهی جمالادین خانجانی است، پیش از این نیز لوا خانجانی دیگر نوهی جمالالدین خانجانی و نیکی خانجانی، فرزند وی به بازداشت نیروهای امنیتی درآمده بود.
جمالالدین خانجانی، فریبا کمالآبادی، عفیف نعیمی، سعید رضائی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم، شش تن از مدیران سابق جامعه بهایی در ایران، ۲۵ اردبیهشت ماه سال ۱۳۸۷ در منازل شخصیشان بازداشت شدند. مهوش ثابت، یکی دیگر از مدیران جامعه بهایی نیز از ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ در بازداشت به سر مي برد.
.........................................................................
منصور امان
"بد حجابی"، تاکتیک بد فرجام روحانیون سُنتی برای شراکت با خامنه ای
پس از سالها تجربه و تمرین در پهنه راز و نیاز، مایه شگفتی نیست که مُلاهای سُنتی برای حفظ نفوذ خود در هیرارشی قُدرت، سوراخ دُعایی پیدا کرده باشند. با این وجود، انتخاب "بدحجابی" و "بی حجابی" به مثابه روزنه ای برای رسیدن این هدف اگر چه به گونه زیرکانه ای یک مخرج مُشترک با باند نظامی – امنیتی ولی فقیه پیشنهاد می کُند که در آن خدمات و نقش آفرینی این طیف به گونه مطلوبی برجسته می شود اما همزمان، این سازگاری منافع به دشواری قادر است از آنها شریکی با حُقوق برابر بسازد.
تمرکُز گرایش سُنتی روحانیون بر مساله محبوب آنها یعنی، پوشش زنان، رابطه مُستقیمی با آخرین رده بندی آنان در جدول تقسیم قُدرت و ثروت دارد. به همان میزانی که آیت الله خامنه ای و شُرکا، دایره تاثیرگُذاری پایگاه مذهبی پیشین "نظام" را با هدف انحلال آن در بوروکراسی ولایت فقیه محدود می کند، بر کوشش اینان برای پُر رنگ کردن نقش خویش از طریق به میدان آوردن مولفه های ایدیولوژیکی که "دستگاه روحانیت" متولی آن است نیز افزوده می گردد.
آیت الله ها گُلپایگانی، مکارم شیرازی، علوی گُرگانی و جُز آنها که در روزهای اخیر در هر فُرصتی عمامه به زمین می کوبند تا مُشتریان بیشتری برای معرکه "بدحجابی" و "بی حجابی" جمع کنند، بیش از همه به دره عمیقی که بین آنها و خواسته ها و نیازهای مُبرم و واقعی جامعه وجود دارد، اشاره می کنند. آنها ترجیح داده اند به جای برآشُفتن هزینه دار از – برای مثال - تجاوز به زندانیان زن و مرد، به گونه سود آوری از روسری و آستین کوتاه برآشُفته شوند.
"مراجع" مزبور و طیفی که نمایندگی می کنند به دُرُستی گمان می برند که آیت الله خامنه ای نه تنها راه نقش آفرینی آنها از این کانال را نمی تواند مسدود کند بلکه، با توجه به بُحرانی که در آن دست و پا می زند و نیازهای امنیتی پیوسته به آن، به استقبال از این امر نیز شتافته و با مُشوقهایی درخور همراه می سازد.
اما مُحاسبه آیت الله ها پیرامون آثار مادی ابتکار خود در بهبود رُتبه شان در پلکان "نظام" چندان با واقعیت سازگار نیست. آنها بر خلاف آنچه که آرزو دارند نه به شریک بلکه، به پادوهای با دستمُزد بالای آن تبدیل خواهند شد زیرا فرمانها و امر و نهی مذهبی زمانی می تواند به منبع قُدرتی برای صادرکنندگانش بدل گردد که به یک نیروی اجتماعی مووثر و باورمند بدان تکیه زده باشد.
این در حالی است که پایگاه سُنتی "آقایان" برای بسیج مومنان حول فرمانهای حلال و حرام که معمولا در میان عقب مانده ترین اقشار اجتماعی به لحاظ فرهنگی قرار دارد، دیری است که به تیول قُدرت رسمی در آمده است و ولی فقیه به مدد خزانه دولتی از "مُقلدان"، کیک گاز زن و ساندیس سر کشهای فعال ساخته است.
بی پُشتوانگی عینی آیت الله ها، تاکتیک مُبارزه با "بد حجابی" و "بی حجابی" آنها را علیه خودشان به کار می اندازد زیرا نیرویی که گرد این موضوع به جولان در می آید، دقیقا همان گرایشی را تقویت می کند که از "مراجع عُظام"، مترسک سر جالیز حُکومت ساخته است.
برای آقای خامنه ای که با کمبود جدی مشروعیت سیاسی و دینی به منظور توجیه اقدامات حُکومت اش علیه شهروندان کشور روبرو است، اقدام داوطلبانه "عُلما"ی سالخورده برای سواری دادن، باری بهتر از خزیدن روی نشیمن است، ضمن آنکه مانع نق زدن بیشتر راست سیاسی زیر خیمه ولایت هم می شود.
..........................................................................
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر